دِلـــَــم میـــگِـهــ

امام صادق (ع) : دل به نوشته مکتوب اعتمادمیکند وآرام میگیرد. اصول کافی جلد یک صفحه52



امام علی(ع) فرمودند: آگاه باشيد كه دانش آينده،
اخبار گذشته
و درمان دردهايتان
و نظم ميان شما،

در قرآن است

نهج البلاغه ص223 ، خطبه 158

دِلـــَــم میـــگِـهــ

امام صادق (ع) : دل به نوشته مکتوب اعتمادمیکند وآرام میگیرد. اصول کافی جلد یک صفحه52

دِلـــَــم میـــگِـهــ
آخرين نظرات
  • ۱۰ شهریور ۹۵، ۲۳:۲۹ - وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
    خداروشکر :)

اگه دقت کرده باشین تو ایه 9 سوره مبارکه سجده آمده که :


ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ



سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید; و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، اما کمتر شکر نعمت هاى او را به جا مى آورید.


برام سوال شد که چرا سمع (گوش) مفرد استفاده شده اما چشم و قلب جمع بکار رفته اند؟؟



در آیه فوق، مانند بسیارى دیگر از آیات قرآن، «قلب و بصر» به صورت جمع (قلوب و ابصار) آمده ولى «سمع»، همه جا در قرآن به صورت مفرد ذکر شده است این تفاوت، حتماً نکته اى دارد، نکته آن چیست؟


پاسخ: درست است که «سمع» در قرآن همه جا به صورت مفرد آمده و به صورت جمع (اسماع) نیامده است ولى «قلب و بصر» گاهى به صورت جمع مانند آیه فوق و گاهى به صورت مفرد مانند آیه 23 سوره «جاثیه» آمده است: (وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَة).
عالم بزرگوار مرحوم شیخ «طوسى» در تفسیر «تبیان» از یکى از ادباى معروف چنین نقل مى کند: علت مفرد آمدن «سمع» ممکن است یکى از دو چیز باشد:
نخست: این که «سمع» گاهى به عنوان اسم جمع به کار مى رود و مى دانیم که در اسم جمع معنى جمع افتاده و نیازى به جمع بستن ندارد.
دیگر: این که «سمع» مى تواند معنى مصدرى داشته باشد و مى دانیم مصدر دلالت بر کم و زیاد هر دو مى کند و نیازى به جمع بستن ندارد.
به علاوه مى توان وجه ذوقى و علمى دیگرى براى این تفاوت گفت و آن این که: تنوع ادراکات قلبى و مشاهدات با چشم، نسبت به «مسموعات» فوق العاده بیشتر است و به خاطر این تفاوت، قلوب و ابصار به صورت جمع ذکر شده ولى «سمع» به صورت مفرد آمده است.
در فیزیک جدید نیز مى خوانیم: امواج صوتى قابل استماع تعداد نسبتاً محدودى است و از چندین ده هزار تجاوز نمى کند.
در حالى که امواج نورها و رنگ هائى که قابل رؤیت هستند از میلیون ها مى گذرد (دقت کنید).


منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی


سبحان الله

۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۵:۴۵

قلم ریز و متن طولانی...ولی شیرینه :)


در سوره سجده آیه 5 روز قیامت را هزار سال بشرى مى داند ولى در سوره معراج آیه 4، معادل پنجاه هزار سال بشرى مى داند، این دو تعبیر چطور توجیه مى شود؟ 

یکى از نشانه ها و آیات الهى گردش ایام و به وجود آمدن شب و روز است که اگر کسى پیرامون آن ها فکر و اندیشه نماید به وجود خدا و یگانگى آن یقین پیدا مى کند و سعادت دنیا و آخرت را به دست مى آورد.

قبل از هر چیز باید به معنى و مفهوم سال توجه شود به این بیان که سال مرکب از ماه است و ماه هم از روز تشکیل مى شود و روز در زبان عرب که «یوم» است معانى متعددى دارد که یکى از آن معانى همان معناى متعارف یعنى مدت زمان بین طلوع خورشید تا غروب آن است، و در عرب معمولى مردم هم بعضى وقت ها این لفظ به متعارف خود استعمال نمى شود بلکه به معنى دوران است، مثلا مى گوییم روزى رژیم استبداد در ایران حکومت مى کرد یا این که روزى زمین یکپارچه آتش بود، و هزاران مثال دیگر. و در یک جاى کلام امیر المؤمنین(علیه السلام) به معناى روزگار استعمال شده در معانى متعدد، مثلا از قیامت تعبیر به شده به «روز قیامت» و این تعبیر شاهد بر این است که مجموع کارهاى قیامت از قبیل حساب رسى خلایق با آن مدت طولانى که دارد روز قیامت نامیده شد، و اصلا در قیامت شب و روزى وجود ندارد چون که شب و روز از گردش زمین به دور خورشید به وجود مى آید و روز قیامت نه زمین و نه خورشید به این کیفیت باقى نمى مانند تا روز و شب تشکیل شود.

با توجه به مطالب یاد شده خداوند در سوره ى سجده آیه 5 مى فرماید: (فِی یَوْم کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ); یعنى که خداى تعالى تدبیر امور را در ظرفى انجام مى دهد که اگر با مقدار حرکت و حوادث زمین تطبیق شود با هزار سال از سالهایى که شما ساکن زمین مى شمارید برابر مى گردد، ناگزیر مراد از آن، ظرفى خواهد بود که اگر با مقدار حرکت و حوادث زمینى تطبیق شود هزار سال از سالهایى که ما مى شماریم خواهد شد، و در آیه 4 سوره معارج در مورد طول روز قیامت مى خوانیم که (تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْم کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَة) فرشتگان و روح به سوى او عروج مى کنند در روزى که پنجاه هزار سال است، اگر به ظاهر این دو آیه بنگریم مى بینیم که با هم منافات دارند که چگونه مى توان میان آیه مورد بحث که مقدار آن را فقط یک هزار سال تعیین مى کند و آیه سوره معارج جمع کرد؟ یکى از توجیهات در پاسخ این سؤال در حدیثى که در امالى شیخ طوسى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده آمده است، در این حدیث آن حضرت فرمودند: «ان فى القیامة خمسین موقفا، کل موقف مثل الف سنة مما تعدون، ثم تلا هذه الایة فى یوم کان مقداره خمسین الف سنة»( ) در قیامت پنجاه موقف (محل توقف براى رسیدگى به اعمال و حساب) است که هر موقفى به اندازه یک هزار سال از سالهایى است که شما مى شمرید، سپس این آیه را تلاوت فرمود: در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است، توجیه دیگرى که در مورد جمع بین آن دو گفته اند این است که آن پنجاه هزار سال دشوار و سخت، بر کافران این گونه مى باشد تا به خاطر کفرشان مشقت بیشترى بکشند و بر مؤمنان این چنین سختى و دشوارى و طولانى بودن نیست، مثلا روایتى در تفسیر مجمع البیان داریم که: «أبو سعید الخدرى قال: قیل یا رسول الله! ما أطول هذا الیوم؟ فقال: و الذى نفس محمد بیده إنه لیخف على المؤمن حتى یکون أخف علیه من صلاة مکتوبة یصلیها فى الدنیا»( ) ابو سعید خدرى گوید: «بعد از نزول آیه 5 سوره سجده) به پیامبر اسلام عرض شد که یا رسول الله چقدر این روز طولانى است؟ حضرت در جواب فرمودند: قسم به آن کسى که جانم در دست قدرت اوست، مکث و توقف مومن در قیامت مثل کسى است که یک نماز واجب خود را به خواند یعنى براى مومن خیلى زود مى گذرد، این مسئله یک امر طبیعى است که اگر جایى بر کسى سخت بگذرد زمان براى او به کندى مى رود مثلا اگر یک ماه بود مى گوید براى من یک سال گذشت، اما اگر جایش راحت باشد ولو این که یک سال هم بگذرد مى گوید مثل این که یک ماه هم نشده و این مدت تمام شد، و این گونه تعبیرات از باب مبالغه است و در مکالمات روزمره مردم هم فراوان دیده مى شود، البته این تعبیرات منافاتى با این مطلب نیز ندارد که عدد هزار و پنجاه هزار در اینجا عدد شماره اى نباشد، بلکه هر کدام براى تکثیر و بیان فزونى باشد، یعنى در قیامت پنجاه موقف است که در هر موقفى انسان مدت بسیار زیادى باید توقف کند.

 

قسمتی از کتاب بررسى شبهات تناقضات در قرآن


منبع : بانک مقالات مرتبط با شبهات قرانی

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۴:۳۱

در توضیح مدتی که نبودم :


گاهی تو لاک رفتن و انزوا و تفکر خیلی لازم میشه ..


**************************************************


یه تصمیمی گرفتم!


قران معجزه خیییییییییییییییییییییلی بزرگیه ..کاملا غیر قابل وصف


هر حرف به حرفش جای تفکر داره ...


گاهی پیش میاد آیه ای از قران سوال میشه برام


خدا توفیق بده میرم دنبالش


میخام ازین ببعد ان شالله اینجام بذارمش :)




أَللهُمَ أجعَلِ القـُرآنَ لَنـَا فِـی الدُنیَا قَـَرِینـًا

وَ فـِی ألقـَبرِمُـونِـسًـا وَ أنیسًـا

وَ عَلَی الصـِّراتِ نـُورًا وَ دَلِیلـًا

وَ فـِی ألجَنـَّةِ رَفِیقـًا وَ شَفِیقـًا



یاعلی (ع)


۲ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۴:۲۸

چه خفه کنندست التزام ناخود آگاه به امور ...


بنظرم همه ی آدما به نوعی خودآزاری دچارند !


از عمق سخنم همین بس که : آه از مردم ...


فکر میکنم بیشتر ادما یکی از گناهانشون که بخاطرش مورد عقوبت و عذاب الهی واقع میشن گناهِ مردم بودنه.


اونایی که میرن توی زمره ی افرادی که ادم میترسه حرکتی انجام بده و از گزند وجودشون* در امان نمونه.


همه ی این عذاب ها از نا آگاهی یه عده ای نشأت میگیره و چوبشو یه عده ی دیگه میخورن.


آخ اگه اون عده ، ادمایی که رنگ تحصیل و جامعه بخودشون ندیدن و کورکورانه تو مسیر اجدادشون میتازن باشن...که جهانی رو میتونن با این جهلشون به نابودی بکشن ...


میدونین عمق فاجعه کجاست؟؟


اینکه خودشون رو در هر زمینه ای علامه ی دهر میبینن...


مولای کائنات علی (ع) میفرمایند : بزرگترین مصیبت ها نادانیست **


همچنین فرموده اند : نادانی ریشه ی همه ی بدیهاست**


خالق علی میفرماید : فلا تکونن من الجاهلین ***


خدایا حفظمان کن از مرض جهل و مریض جاهل


آمیــــــن


ذهنتون پرعلم

دلتون سرشار از حکمت


علی یارتون


پ.ن : پیدا کردن دلیل انتخاب عنوان به عهده خودتون :)

______________________________________________

*انواع حرفها..رفتارها..یا حتی حرکات ظریف پلیدانه خانمان سوز

** تصنیف غررالحکم و دررالکلم - ص 73


*** سوره مبارکه انعام ایه  35



۲ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۰۱:۳۲

یـــافتـــمــش آن یــار را 

نـگـــــــــار دلــــــدار را

تا دیــــدمش بگفـتــــــم

نَنشانی این بُخـــــار را

کین دل جُزین نـــــدارد

دستی بیاز و مهر ورز

مجـــنون بی قـــرار را

تا دیگـــــران ببیننـــــد

آن مـــــــِـی اثر ندارد


پ.ن :شعر از صاحب همین دله :)

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۱:۳۴

الایاایهاالجان

تو ای معشوقِ ریحان

ای که کنی هر آن ، بر بنده ات مراعات

بر من مگیر ای عشق این قِلَّتِ عبادات

ای که تو را خواب و خشمی فرا نگیرد

ایا رواست این عبد بی بخششت بمیرد؟



پ.ن : فقط دل نوشتس ..از دل برآمده :)


ادعای شاعری ندارم و خوشحال میشم اگه نظری برای ترمیم بدین


۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۱:۰۶
جنون نهان نمیشود

برقصان قلمت را ریحان بانو

آرام کن این شوره زار را با طوفانی از فریاد !!

قیام کردست قلم

بیا امشبی را ب بزم بگذرانیم

به شراب بُـــکاء مست شویم و دیوانه وار بکوبیم درگه منزل یار

شرمگین بایست در انتظار

که گر اوست دلدار

سینه را بشکاف..تا فرمود : اَلیسَ اللهُ بِکاف ؟

بجوش و بخروش بلی را به مَثَل مَن یخاف



پ.ن : متن از صاحب این ذهن پرآشوب بود :)

تصویر همچنین :)




۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۰

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۷

 - حنا دختری در مزرعه,اِقلیما  ,   کـمیــل  خــرازی,زهرا سادات ,سمیرا                  ,دریا ,یه کسی ,الهه                               ,علی مرتضوی,



داشتم نگا ب پستای فسیل شدم اون زیر میرا مینداختم اینو دیدمش دلم خواس دوباره بذارمش :)


خیلیاشونو خواستم دوباره بذارم اصن خاطراتم زنده شد ولی نمیشد که زیاد بودن :)

۲ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۲:۱۶


عشق یعنی کربلا یعنی من و تنها حـــرم 
عشق یعنی عکس سلفی یادگاری با حرم 

ای خدا این روزها
شش گوشه می خواهد دلم 
عشق یعنی اربعین پای پیاده تا حرم...

۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۲:۳۹