امام علی(ع) فرمودند: آگاه باشيد كه دانش آينده،
اخبار گذشته
و درمان دردهايتان
و نظم ميان شما،
بعد از اخرین پستم ..خیلی وقتا خواستم بیام ی چی بذارم اینجا
گاهی نوشته هام رو هم جفت و جور کردم ولی نشد!!
حالا بماند که این نشد گفتن ها 80 درصد عمر مارو براحتی ب بازی میگیرن ..
زندگیم تا الان به دو قسمت تقسیم میشه :)
قبل از اعتکاف 95 و بعد از اعتکاف 95
تا باشه ازین شکافا ; تو بازه زمانی زندگی ادما :)
و خدا کنه ازین عمیق تر و موثرترش هم در جهت بهبودی اوضاع ایجاد شه ..
آمین
و اما در مورد تصویر
شاید با حس و حال و افکارِ الانم نویز دار شه ...
اما هممون تجربه کردیم چنین چیزی رو..حس غریب اشناییه !!
به طور حتم باید هر کسی این رو تو وجود خودش ریشه یابی کنه
بنظرتون از دست اند در کاران این اشوب اینها نیستند: ؟؟
☻ یادمون میره شیرین سخن مولانا رو :
از کجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
و یا
ز کـــــجا آمــــــــدهای مــــــیدانی ز میــــان حــــــــــرم سبـــــحانی
یاد کـــــن هیــــچ به یـــــــــادت آید آن مــــــقامات خـــــوش روحانی
پس فراموش شدســــــــــتت آنها لاجـــــــرم خیــــــره و سرگردانی
جان فروشی به یکی مشتی خاک این چــــه بیع است بدین ارزانی
بازده خــــــاک و بدان قیــــمت خود نی غـــــلامی ملکی سـلطانی
جهـــــت تــــــو ز فلـــــــــک آمدهاند خوبـــــــرویان خـــــــــوش پنهانی
امیدوارم گرفته باشینش 0_^
☻ انسان ذاتا نیاز به یه همدم داره و پاسخگویی به این خواسته های ادمی
راه و روش داره و برمیگرده به مورد اول :)
☻ خیلی دلیل ب ذهنم اومد ولی هر کدوم رو خواستم بنویسم دیدم تهش میرسه به همون مورد اول ..
همون مورد اول بدووووون اغراق یک عمـــــــــــــــر نیاز به تفکر و مراقبت داره
حواسمون جمع
دلمون شاد
یا علی
تو دانشگاه یهو دلم گرفت! نمیدونم که دلیلش رو میدونم یا نه..
دلیلش نه با عقلم همسازه و نه با احساسم چِفت میشه .
هم به تن عقلم گریه میکنه و هم به تن احساسم گشاده ..نه تنگه .. همین دیگه!!تکلیفم با خودم مشخص نیست :|
کاش اون چیزایی ک تو وجودمه از همین خودکار خالی شه رو این برگه بیچاره.
هرچند خواهری مرضیه جانم میگه حرف دل کم و زیاد نداره اما بازهم عذر تقصیر بابت تفصیل ..
یاعلی
سال ها بعد
قهرمانِ فیلم ، کسی نیست
که شهر را از دستِ هیولای غول پیکر نجات دهد،
یا
به تنهایى
از عجیب ترین زندان ها فرار کند
و یا یک تنه
ارتشی را حریف باشد...!
سال ها بعد
قهرمانِ قصه کسی ست
که جرأت می کند
و میان "آدم " ها
عاشق میشود !!