لوین : موضوع چیست ؟
استپان آرکادیچ :
موضوع این است
فرض کن که زن داری ،
زنت را هم دوست داری ،
و عاشق زن دیگری می شوی ...
لوین : معذرت میخواهم ،
از اینجا دیگر هیچ حرفت را نمیفهمم ...
این حرف تو برای من درست به همان اندازه
عجیب و نامفهوم است که وقتی مثلا
به رستورانی می رویم و خوب سیر می شویم ،
و وقت رفتن از کنار مغازه نانوایی که رد می شویم ،
یک نان قندی بدزدیم ...!
"آناکارنینا"
"لئون تولستوی"
نمیدونم چطوری باید خدارو شکر کنم
یه خطر خیلی بزرگ از کنارم عبور کرد...
وقتی یه ماشین با سرعت بالا از کنارت عبور میکنه نباید غر بزنی که وای قلبم! ترسیدم!
باید خدارو شکر کنی که از روت رد نشد :|
شرایطم شبیه اینه...:)
بنظرم پست ترین موجود دنیا اونیه که به دروغ ادعای عشق کنه مگه نه ؟
شاید خودش نفهمه ها! یجوری بخاد جای یکی رو با یکی دیگه پر کنه..خیلی کار زشتیه کم کم ادمو پست میکنه....
چ خوبه ارتباطات :)
هه!
چ خوبه دل گارانتی داره میزنی ناکارش میکنی میفرسی دست سازندش درستش میکنه :)
من خوب جنس نگه میدارم ^_^
پ.ن: مطالبم اصنم پراکنده نیسن همشون بهم مربوطن :|
وقتی یه حس خوب یه دفه ظرف یکی دو ثانیه تبدیل به حس تنفر و تهوع میشه...
وقتی ادمو خر فرض میکنن همین میشه دیگه
د ب ت ش :|
دختر بد ترسو شفت
دق بده تنها شوفتارو
انقد
باحاله
کلمه
و
جمله
سازی
.
انکارِ بعضی اتفاقهای افتاده در زندگی گاهی چنان آدم را از پا در می اورد که خود آن واقعه ها چنین نکردند در واقع شکست ما در زندگی وقتی غم انگیزتر میشود که لبخندهای صوری ما توان به دوش کشیدن رنجهای واقعیمان را ندارند
محسن حمزه
پ.ن: گاهی فک میکنم چقد بهتر بود اگه پسر بودم...
مصیبت بزرگ در زندگی بعضی از ادمها این است که
نه "عشق" توانست گره از کار باز کند نه
"نفرت"
محسن حمزه
حکایت بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم ...
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزاب‌ها
به بی‌راهه و راه‌ها تاختن
بی‌تاب ٬ بی‌قرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن ..
حکایت بارانی بی‌قرار است
این گونه که من دوستت میدارم ...
شمس لنگرودی
گویند به هم مردم عالم گله خویش
پیش که روم من که ز عالم گله دارم
صائب تبریزی
