امــروز
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۴۰ ب.ظ
تو دانشگاه یهو دلم گرفت! نمیدونم که دلیلش رو میدونم یا نه..
دلیلش نه با عقلم همسازه و نه با احساسم چِفت میشه .
هم به تن عقلم گریه میکنه و هم به تن احساسم گشاده ..نه تنگه .. همین دیگه!!تکلیفم با خودم مشخص نیست :|
کاش اون چیزایی ک تو وجودمه از همین خودکار خالی شه رو این برگه بیچاره.
میشد تخلیه کرد قلب رو .. میشد بارِ حسها و افکار + و - رو یه جوری از هم جدا کرد و راهی بود که منفی هاشو تخلیه کرد.
مثل آزمایش گوی فلزی کتاب علوم :)
کاش آدمها ترکیبی از خاصیت های بقیه موجودات رو هم داشتند...
مثل خاصیت پیله پیچیدن کرم ابریشم و پروانگی کردن حتی ب بهای کم شدن عمر...
پرواز حتی در عوض تهدید خطرات بیشتر...
یا خواب زمستونی خرس ها :)
خوابیدن برای یه مدتی !
عاره خب !! از زندگیم دارم لذت میبرم ..چرا لذت نبرم؟؟
باید از هدیه لذت برد..باید برات با ارزش باشه .باید به بهترین وجه هواشو داشته باشی.
زندگی ، هدیه عشقم بمنه :)
با تمام وجودش اونو بهم هدیه داده کلی ذوق کرده برای دادنش بهم ^_^
بی انصافیه بی میلی نشون بدم..
درد شکستن دلو تجربه کردم ( ب نظرم تجربش از ملزومات زندگیه *_^ )
نباید بذارم دل عشقم بشکنه ..برای همین با کمال میل این هدیه رو میپذیرم و ازش لذت میبرم :)
طوری باهاش رفتار میکنم که کسی ک بهم هدیه اش داده وقتی ببینه کیف کنه .. ذوق کنه ...
قضیه این خواب زمستونی ..این پیله تا پروانه شدن هم بحث ناراضی بودن از زندگیم نیس.
وقتی یه گل طبیعی کادو میگیری میدونی که بعد یه مدتی دیگه نخواهی داشتش ، اما تمام تلاشتو میکنی برای نگه داشتنش
بوی خوبی داره..بوش میکنی و ازش لذت میبری..اما ممکنه بین این لذت بردنا از بو کردنش عطست بگیره
این حال الانم اون عطسه هس @_@
میدونم زندگیم ابدی نیس!!
خود این گل یه روزی از بین میره اما اگه ازش عکسای خوشکل بگیرم و توی جانمازم ازش نگه داری کنم ،
بوش تا مدتها حتی بعد از نبودنش توی جانمازم هست..
عکسای خوشکلش وال پیپر گوشم میتونه باشه ..زندگی رو هم اینجوری میشه ابدیش کرد .
خدا هم اول بعضی سوره ها رمزی صحبت کرده..پس اشکالی نداره اگه منم یه چیزایی تو دلم بمونه ...
بیش ازین نشکنم کمر این کاغذو...
راز تا وقتی تو سینه هست رازه ... ( قسمتی از یکی از احادیث امام علی (ع) )
و در آخر تشکر میکنم از :
رمانی که خواهر گلیمو مشغول کرد..
قلمی که همراهیم کرد..
سکوت چند دقیقه ای نمازخونه دانشگاه
جاتون خالی عاخرِ نوشتنم یَک آآآآخییییشششش گفتم :)
و بعد نوشتم :
الان آروم ترم ..
دعا کنین بدخیم نباشه تومورِ احساسِ بلاتکلیفم و پاسخ بده این جراحی های کوتاه ..
و کم کم ..تیکه تیکه سرازیر بشه تا تموم شدن ...
آمیــــن
هرچند خواهری مرضیه جانم میگه حرف دل کم و زیاد نداره اما بازهم عذر تقصیر بابت تفصیل ..
یاعلی
۹۵/۰۲/۱۵
و ان شالله که هر چی به مصلحته رغم بخوره :)