رستگار شدم بخدای کعبه...
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۶ ب.ظ
بسیار کلنجار رفت
اول با مرغابی ها بعد با میخ در......
هر کدام میپرسید: چرا؟؟؟
آرام در گوشی می گفت :
دل تنگ فاطمه ام
اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ
یا رب
اگر نگذرى از جرم و گناهم چه کنم ؟
ندهى گر، به در خویش پناهم ، چه کنم ؟
گر برانى و نخوانى و کنى نومیدم
به که روى آرم و حاجت ز که خواهم ،چه کنم ؟
گر ببخشى گنه م ، شرم مرا آب کند
ور نبخشى تو بدین روى سیاهم ، چه کنم ؟
نتوانم کنم انکار گنه ، یک ز هزار
که تو بودى به همه حال گواهم ، چه کنم ؟
بار الها کرمى ، مرحمتى ، امدادى
کاروان رفته و من مانده به راهم چه کنم ؟
۹۴/۰۴/۱۶
گمانم ابن ملجم وقت ضربت یاعلی گفت