نمیدونم دوسش دارم این شعره رو یا نه!! یه جوریه O_o
سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ
قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم
.
فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر
روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم!
.
حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است
قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم!
.
من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم
که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم
.
امشب افسوس نشد بر سر قولم باشم
نشد از فاصله ها غصه تراشی نکنم
.
گر تفنگی برسانند به من، نامردم
تا سحر مغز خودم را متلاشی نکنم!
۹۴/۰۴/۰۲
"گر تفنگی برسانند به من، نامردم
تا سحر مغز خودم را متلاشی نکنم!"
:|