بضی وختام عادم عصاب نداره دیگه:|

چیکار کنم

هیییسسسسس

توو ظل تابستون چقد زمستونه...

رسیدن به هوات خود رویای منه...

منکه خیلی قبول دارم شما چطور؟!:)

گِلِش خوبا نبود ریخت :دی &_&

خیلی بی ازارم :)))

کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم
حس خوبیست که من این همه بی آزارم

عشق احساس قشنگیست ولی من شخصا
دیدگاهی متفاوت به دو عاشق دارم

خوش ندارم به کسی قولی و قلبی بدهم
که به یک حادثه روزی دل از او بردارم

این دلیلی ست که در این سفر تنهایی
از مسیری که به عشقی برسد بی زارم ●○

فلن در دلمو گل گرفتم *_^

نمیدونم چرا امشب انقد حرف داشتم خییییییییییییییییلیاشو نگفتم میدونین چرا؟!

چون اینجا دله ضمیر ناخود اگاه که نیسO_O

یه چیزایی از ضمیر ناخوداگاه عبور میکنن که عادم نباید اجازه بده اینا بدلش برسن...

دلو سیاه میکنن ...کثیف میکنن..رد پاشون ممکنه بمونه و کو حال تمیز کردن؟!

خلاصه اینکه درشو بستم تا بیشتر ازین شلوغ نکرده...

چقد امشب حرف میزنه دلم

نمیدونم حس کردم راس میگه :|

مرد از زن خیلی تنهاتره!
مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری
شد،دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از
خودش خوشش بیاد!
مرد موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی کوتاهش کنه
و اینجوری لج کنه با همۀ دنیا!
مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و
گریه کنه و خالی شه!
مرد حتی دردهاشو اشک که نه،یه اخـمِ خشن میکنه و
میچسبونه به پیشونیش!
یه وقتایی ، یه جاهایی ، به یه کسایی باید گفت : . "میــــــــــــ ـم ... مثلِ مـــــرد!
به افتخار هر چی مـــــردِ