امام علی(ع) فرمودند: آگاه باشيد كه دانش آينده،
اخبار گذشته
و درمان دردهايتان
و نظم ميان شما،
هر از گــــــــــــــاهی،
با خواهرت ،
شوخی کن،
دستش بنداز،
بغلش کن،
برو پشت در قایم شو و بترسونش.
داداشتو ،
محکم بزن به سَر شونش،
هواشو داشته باش.
مامانتو ،
قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه،
کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده،
کیف کنه از داشتنت.
باباتو ،
بغل کن،
چاییشو تو بده دستش،
بگو برات از تجربه هاش بگه،
بشین پای حرفش،
درد دلش !!!
دوستت،
اگه تنهاست،
اگه غم داره تو دلش،
اگه میبینی زل زده به مانیتورش و هر از گاهی میخنده،
از اون تلخاش،
تو هواشو داشته باش،
تو تنهاش نذار...
باور کن،
روزی هــــــــــــــزار بار میمیره،
کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست...
هوایِ همو داشته باشیم،
شاید بهـــــــــــتر بشه
شاید یه روز دیگه وقت نباشه 'اون شخص نباشه 'دیدنش آرزوت بشه!وقت کمه !زندگی کوتاست.....
بهم میگن تو چرا همه حرفاتو بی پرده میگی ، رک :
میخواستم بگم اونی که میخواد واس یکی خود شیرینی کنه مواظب حرف زدنشه ،
اونی که زندگیش وابسته به دیگرونه مواظب حرف زدنشه
اونی که ...
ولی به این جمله سعدی اکتفا کردم
آنکه دست از جان شسته هر چه در دل دارد بگفته
والسلام
خاطره ای از استاد دکتر شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران که می گفت:
زن زیبـاســت ...
چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است...
چه آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهایش..
چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت ... و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را مبینی...
چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند...
زن زیباست... آن زمانی که خسته از همه تُهمتها و نابرابریها باز فراموشش نمی شود؛
مادر است، همسر است،
راحت جان است ... زن زیباست ... زمانی که لطافت جسم و روحش را توأمان درک کردی ...
زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی ...
زمانی که نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی ...
آری زن زیبـــــاست...)
ســــ ـــ ـــخت است...
سخت است درک کردن
دخــــ ـــــتری که غــ ـــم هایـــــ ـش را
خودش میـــ ــداند و دلش ...
که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند ؛
که حســــ ــــــ ـــــرت میـــــخورند
بـــخاطر شاد بودنــــ ــــ ـــش ...
بخاطر خنده هایـــــــ ــــــــ ــــش ...
... و هیــــــ ـــــــــ ــــــچکس
جز همان دختـــــ ـــــر نمیــ ـــداند چقدر تنهاســ ـــــت ...
که چقدر میـــــــــ ـــــــ ـــــترسد ...
از باخـــــــــ ــــــــتن ...
از اعتــــ ــــــ ــــــمادِ بی حاصلش ...
از یــــــ ـــــــــ ــــــخ زدن احساس و قلبــــــ ـــــــ ــــش ...
از زندگــــــ ـــــــــــ ــــــی ...
آבَمــﮯ کــﮧ غرقــ بشـــﮧ قَطــعا میمیرهــ ....
פــآلا چــﮧ בَر בَریا ، چـــﮧ בَر رویا !!!